عوامل موثر بر بهبود مدیریت مدارس دوره متوسطه
سازمانهای آموزشی یکی از انواع سازمانهای بسیار پیچیده و متنوعی است که بعد از قرن بیستم و انقلاب صنعتی در سطح بسیار گسترده ای در جوامع مختلف ظهور پیدا کرد.
این سازمانها در زمره مؤسسات خدماتی است که به علت ماهیت انسانی، تربیتی و معنی آن، تعداد اهداف، پیچیدگی ارزشیابی، حرفه ای بودن کارکنان آن از حساسیت و اهمیت فوق العاده برخوردار است.
این ویژگیها سازمانهای آموزشی را نیازمند الگو و سبک مدیریت و رهبری خاصی مینماید. این سازمانها برای رسیدن به اثربخشی، کارایی و افزایش بهرهوری همواره مستلزم شیوه های رهبری اثربخش و بهبود مستمر هستند.
متن کامل در ادامه مطلب
در میان سازمانهای آموزشی، دوره متوسطه به دلیل شرایط خاص دوره نوجوانی و جوانی شکلگیری شخصیت، استقلالطلبی، گروه گرائی و تربیت شغلی، آمادگی ورود به جامعه و به عهده گرفتن مسئولیت زندگی از اهمیت ویژهای برخوردار است که آن را میتوان پلی میان آموزش و زندگی تلقی نمود.
مهمترین عامل در تحقق این اهداف استفاده مطلوب و بهینه از منابع انسانی و امکانات مدیران مدارس هستند که باید شیوههای خود را همواره بهبود بخشند.
از ویژگیهای قرن اخیر، تحولات و تغییرات سریع اجتماعی است این تحولات نیازها، ارزشها، هنجارها و شیوه زندگی انسانها را تغییر داده است.
سازمانها جزئی از نظامهاییی محسوب میشوند که از تغییر و تحولات محیطی تأثیر میگذارند. سازمانها و مدیریت دو جزء تفکیک ناپذیر از زندگی اجتماعی هستند که به قصد تحقق اهداف بوجود آمدند.
این سازمانها برای کارآتر و اثربخشتر شدن، همواره نیازمند بهبود مستمر هستند. مدیریت به عنوان یکی از ارکان توسعه در کنار توسعه در کنار منابع و امکانات، سرمایه و نیروی انسانی نقش اصلی و محوری را در سازمانها به عهده دارند. ومدیریت سازمانهای رسمی به ویژه مدیریت آموزشی به دلیل تغییرات و تحولات محیطی و کار با انسانها و استفاده بهینه از امکانات مادی و منابع انسانی در چهارچوب نظام ارزشی جامعه همواره نیازمند بهبود و بهسازی است.
بهبود سازمان مدیریت دو مقوله کاملاً مرتبط و مکمل یکدیگرند که شامل اهداف، روشها، ساختار، توزیع قدرت و ارزیابی میگردد. بهبود متکی بر تغییر و تحول است و تلاش میکند با توجه به یافتههای علوم رفتاری در کل سازمان فعالیتهایی را برنامهریزی، اجرا و نظارت و کنترل نماید، تا اثربخشی و کارآیی سازمان را افزایش و خود را با محیط و تحولات سازگار و خود موجب تحول در جامعه گردد. (برومند 1373)
بهبود مدیریت یک استراتژی برای تغییر باورها، ارزشها، فعالیتها و ساختار سازمان به منظور سازگاری با شرایط محیطی است و پیشینهای با سابقه علم مدیریت دارد.
تیلور با ارائه اصول چهارده گانه، نظریه پردازان علوم رفتاری با شناسایی رفتارهای فردی و گروهی و نظریههای سیستمی و اقتضایی با تلفیق همه موارد و با در نظر گرفتن شرایط در بهبود مدیریت و هر چه کاراتر و اثربخشتر نمودن سازمانها بودهاند.
رفتار و عملکرد مدیر یک مدرسه مانند هر فرد دیگری تحت تأثیر نگرشها، مهارتها، آگاهیها و تواناییهای اوست. تعیین رفتار بر اساس نگرشها در روانشناسی و مشاوره بسیار مرسوم است. در این رابطه نظریات راجرز و دیگر صاحبنظران شناخت درمانی از اهمیت فوقاالعادهای برخوردار است.
طبق این نظریات، نگرشها تعیینکننده رفتار انسانها هستند و میتوان از آنها در تبیین، پیشبینی و تشخیص رفتارها استفاده نمود. نگرشها را فرد با خود به سازمان میآورد. این نگرشها عامل سازگاری یا عدم سازگاری فرد با محیط خواهد بود و بر عملکرد فرد در سازمان اثر میگذارد.
نگرشها را معمولاً به سه بخش شناختی، عاطفی، رفتاری (عملی) تقسیم میکنند. لذا با توجه به نقش محوری مدیر در مدرسه نگرشهای او در این سه زمینه میتواند موجب بهبود مدیریت آموزشی و تحقق اهداف آموزشی به صورت کارا و اثربخش باشد.
پژوهشها و تحقیقات فوق هر کدام یا چند بعد از عوامل مؤثر بر بهبود مدیریت را به صورت مقطعی و عواملی جدا از یکدیگر و بر روی نمونههای محدودی از اعضای نظام آموزشی مورد مطالعه قرار دادهاند. در صورتی که لازم است عوامل مؤثر بر بهبود مدیریت با توجه به پیشرفتهای جدید علم مدیریت آموزشی در قالب یک مدل و فرآیند مرتبط با یکدیگر بر روی کلیه دستاندرکاران آموزش متوسطه مورد پژوهش قرار گیرد.
همچنین تحولات و تغییرات اجتماعی فرهنگی، بررسی این عوامل را در شرایط جدید ضروری میسازد. مسأله اصلی این پژوهش این است که چه عواملی در چهارچوب یک مدل به صورت منظم میتواند منجر به بهبود مستمر مدیریت آموزشی گردد.
یکی از اهداف اصلی جوامع رسیدن به توسعه در همه ابعاد است. تحقق توسعه در یک جامعه به عوامل متعددی چون سرمایه، تکنولوژی، نیروی انسانی متخصص و متعهد، مدیریت کارآمد و اثربخش نیازمند است. این عوامل و به کارگیری آنها مستلزم توسعه فرهنگ، ارزشها و باورهای خاص و یژهای مانند ترقیخواهی، خردگرایی، آزادی اندیشه، شکیبایی، نوآوری، تلاش مستمر، صرفهجویی، نظم، انضباط، کار گروهی و خلاقیت است.
بنابراین وجود یک نظام فرهنگی کارآمد که درصدد رشد، تکامل و مطلوبیت جامعه است میتواند مبنای توسعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی یک جامعه گردد. آموزش و پرورش تنها نهادی است که به صورت رسمی وظیفه تعلیم و تربیت افراد جامعه را در ابعاد گوناگون اقتصادی، فرهنگی و سیاسی به عهده دارد.
دوره متوسطه به دلیل آمادهسازی نیروی انسانی برای ورود به جامعه و بازار کار، مسئولیتپذیری، استقلالطلبی و رشد شناختی و عاطفی نوجوانان و نهادینه کردن فرهنگ توسعه از اهمیت خاصی برخوردار است. حرکت در راستای این اهداف مستلزم توجه خاص به نظام آموزشی دوره متوسطه، اهداف، محتوی کتب تحصیلی، شیوههای تدریس و چگونگی ارزشیابی پیشرفته تحصیلی است.
در طول دهه گذشته برای افزایش عملکرد مدارس، اصلاحات آموزشی زیادی به عمل آمده است. این افزایش انتظارات با عنایت ویژه به شیوه مدیریت و چگونگی اداره مدرسه همراه بوده است. در این رابطه اکثر نظامهای آموزشی جنبش و نهضتی برای بهبود مدیریت مدارس بوجود آمد.
در حال حاضر مجموعه منظمی از پروژههای بهبود مدرسه و مدیریت مدارس در دسترس است که عوامل مؤثر بر بهبود مدیریت مدارس را تا حدودی شناسایی نمودهاند و میتواند مورد استفاده مدیران قرار گیرد.
شواهد و قرائن حاکی از این است که برای بهبود مدرسه امکانات گستردهای وجود دارد. به شرطی که در مدارس رسالتی روشن و اهدافی دقیق وجود داشته باشد و کاملاً از آن حمایت شود. با توجه به فرآیند تغییر و تحولات اجتماعی باید به این نکته توجه داشت که ارائه رسالت روشن در مدرسه منجر به آشفتگی، یأس، ناامیدی و شکست نسبت به مدرسه خواهد شد. از طرف دیگر اساس و هسته اصلی هر کوششی برای بهبود مدرسه تلاش مدیریت و معلمان با همدیگر به صورت یک کل واحد منسجم است.
بنابراین تصمیمگیری رهبری مشارکتی، تمرکز بر بازده پیشرفت تحصیلی توجه به تغییر در همه سطوح مدرسه (معلم، کلاس، مدیریت مدرسه) ارزشیابی مستمر، با توجه به شرایط و عوامل فرهنگی، ارائه خط مشیهای دقیق و اجرای آن از عوامل موثر بر بهبود مدرسه تلقی میشود که دائماً باید مورد مطالعه و بررسی قرار گیرند. با افزایش تنوع فرهنگی و ارزشها در نظام آموزشی، طراحی و ارائه آموزش و پرورش موفق مشکلتر خواهد شد. با این که مسئولان، مدیران و دبیران به سختی مشغول فعالیتند، همچنان مورد انتقاد و آماج حملات بعضی از گروههای اجتماعی قرار دارند، بنابراین باید زمینه بهبود و موفقیت نظام آموزشی را فراهم نمود.
در این راستا بهبود مدیریت رکن اساسی است که میتوان عوامل مؤثر بر آن را از طریق نظرسنجی شناسایی نمود. تاکنون برای رسیدن به بهبود نظام آموزشی به قانون گذاری بیشتر و مدیریت خرد توجه شده در صورتی که موفق نبوده است.
بنابراین راه چاره را باید در بهبود مدیریت و برنامهریزی استراتژیک جستجو نمود و اولین راه آن نظرسنجی از مدیران، مسئولان و دست اندکاران نظام آموزشی است.
مدیران، مسئولان و دبیران ممکن است به علت عدم نظام ارزشی یکسان و احتالاً خرده فرهنگها و نقشهای متفاوت سازمانی با برخورداری از قدرتهای متفاوت از نگرشها باورها و عقاید متفاوتی نسبت به میزان عوامل مؤثر بر بهبود مدیریت برخوردار باشند. بنابراین ضرورت دارد نظریات این افراد را مورد بررسی و پژوهش قرار گیرد.
از طرفی نظرسنجی از زیردستان در مورد کاری که به آنها مربوط است باعث به دست آوردن عقاید و ایدههای جدید و کاربردی برای مدیران ارشد و ایجاد احساس قابل احترام بودن و اهمیت داشتن کارکنان و در نتیجه تفاهم بین زیردستان و فرودستان است.
بنابراین تنوع فرهنگی و ارزشی، تغییرات فرهنگی اجتماعی، نقشهای متفاوت سازمانی و تأثیر نقشها بر نگرشها و باورهای افراد، نیاز بهبود مستمر سازمان، مشارکت زیردستان در فرآیند مدیریت، دستیابی به نگرش زیردستان برای برنامهریزی و آموزشهای ضمن خدمت از موارد ضروری است و میزان تأثیر عوامل فردی و میزان تأثیر مهارتهای مدیریت مدیران را بر بهبود مدیریت شناسایی و یک مدل مفهومی برای برنامهریزی، آموزش مدیران و انتخاب مدیران شایسته ارائه و یک کارگاه آموزشی برای آموزش مدیریت کار و اثربخش خواهد بود.
یکی از اهداف اصلی جوامع رسیدن به توسعه در همه ابعاد است. فقدان یک رسالت روشن در مدرسه منجر به آشفتگی، یأس، ناامیدی و شکست نسبت به مدرسه خواهد شد. رفتار و عملکرد مدیر یک مدرسه مانند هر فرد دیگری تحت تأثیر نگرشها، مهارتها، آگاهیها و تواناییهای اوست.
*******************************
قربانیان –معاونت آموزشی مجتمع حضرت زینب (س)